چه کسی میگوید که من هیچ ندارم من چیزهای باارزشی دارم حنجره ای برای بغض چشمانی برای گریه لب هایی برای سکوت دست هایی برای خالی ماندن و پاهایی برای نرفتن
تست جالب روانشناسي : شخصيت خود را محك بزنيد به اين تست شك نكنيد. اين آخرين و استانداردترين تست شخصيت شناسى است كه اين روزها در اروپا بين روانشناسان در جريان است. پاسخهايش هم اصلاً كار دشوارى نيست. كافى است كمى به خودتان رجوع كنيد. يك كاغذ و قلم هم كنار دستتان باشد و جوابي را كه انتخاب مي كنيد يادداشت كنيد كه بتوانيد امتيازهايى كه گرفته ايد جمع بزنيد. حاضريد؟ پس شروع كنيد:
زیبا 2 وقتی که برگهای پاييز رو زير پات له می کنی يادت باشه که روزی بهت نفس هديه می دادن . ........ کسی در دلتو می زنه عزیزم مواظب باش قبلش آیفون دلتو تصویری کنی ......... اگر خواهم غم دل با تو بگویم ......... هيچگاه ويتريني نداشتهام تا دلم را در آن به نمايش بگذارم در قامت يک فروشنده دورهگرد عاشق تو شدم از اين روست که تمام خيابانهاي شهر عشق مرا ميشناسند .......... اگه همديگرو دوست داريد ، به هم بگيد ، خجالت نکشيد ، عشق رو از هم دريغ نکنيد ، خودتونو پشت القاب و اسامی مخفی نکنيد ، منتظر طرف مقابل نباشيد، شايد اون از شما خجالتی تر و عاشق تر باشه .......... کاش میشد هیچ کس تنها نبود کاش میشد دیدنت رویا نبود گفته بودی با تو می مانم ولی... رفتی و گفتی و اینجا جا نبود سالیان سال تنها مانده ام شاید این رفتن سزای من نبود من دعا کردم برای بازگشت دست های تو ولی بالا نبود باز هم گفتی که فردا میرسی کاش روز دیدنت فردا نبود ..........
زیبا باباش گفت عشق کشکه.اون هم گفتم زندگي آش هست بدون کشک هم مزه نداره ..........
عشقولانه
زندگي چيست ؟ اگر خنده است چرا گريه مي کنيم ؟ اگر گریه است چرا خنده مي کنيم ؟ اگر مرگ است چرا زندگي مي کنيم ؟ اگر زندگي است چرا مي ميريم ؟ اگر عشق است چرا به آن نمي رسيم ؟ اگر عشق نيست چرا عاشقيم ؟
وبعداز رفتنت .... شبی از پشت یک تنهایی نمناک و بارانی تورا با لهجه ی گلهای نیلوفر صدا کردم تمام شب برای باطراوت ماندن باغ قشنگ آرزو هایت دعاکردم پـس از یـک جستـجوی نقره ای در کــوچه های آبـی احساس از بین گلهایی که در تنهایی ام روئید تورا با حســــــــرت جدا کردم ... ! نمی دانم چرا "رفتی "نمی دانم چرا ، شاید خطا کردم. وتو بی آنکه فکر غربت چشمان من باشی نمی دانم کجا ، تا کی ، برای چه ... (( ولی رفتی )) وبعداز رفتنت آسمانِ چشم هایم خیس باران بود و بعد از رفتنت انگار کسی حس کرد من بی تو تمام هستی ام را از دست خواهم داد .... ومن با آنکه می دانم تو هرگز یاد مرا با عبور خود نخواهی برد هنوز آشفته ی چشمان زیبای تو ام ، برگرد ...! ... و بعد از اینهمه طوفان ووَهم و پرسش و تردید کنار انتظاری که بدون پاسخ است در اوج پاییزی ترین ویرانی یک دل میان غصه ای از جنس بغضِ کوچک یک ابر نمی دانم چرا !؟! شاید به رسم عادت پروانگی ... برای شادی و خوشبختی باغ قشنگ آرزو هایت دعـــــــــــــــــا کردم
اگه چشمات نبودن ، دنیا این رنگی نبود رو لب پرنده ها ، دیگه آهنگی نبود ُگلای یاس ِ سفید ، توی ِ هیچ خوابی نبود پشت ِِ اَبرای ِ دلم دیگه آفتابی نبود دل ِ من وقتی شکست ، به کجا تکیه می کرد واسه جشن ِ ماهیا کی ماهُ خبر می کرد واسه گنجشک دلم کی یه جای خواب می داد جُرأت پر کشیدن از توی قفس دارم مثل گل تو فصل یخ ، زردُ پژمرده بشم همش از پنجره ای ، که به روم بازه می
sms دلم سفر می خواهد... نه برای رسیدن به جایی.. فقط بخاطر ِ رفتن ...! ******* اعتبار آدم ها به حضور شان نیست ... به دلهره ای است که در نبودنشان ایجاد می شود.... *******
عادت به تو عادت کرده بودم
love
ای که بر لبهای ما طرح تبسم می شوی -------------------
کجایی ای رفیق نیمه راهم
--------------------- درسکوت دادگاه سرنوشت عشق برما حکم سنگینی نوشت گفته شد دل داده ها از هم جدا
وای بر این حکم و این قانون زشت
--------------------- رفتی و ندیدی که چه محشر کردم با اشکتمام کوچه را تر کردم وقتی که شکست بغض تنهایی من وابستگی ام را به تو باور کردم |
About
اینجا همه یاسنگ میفروشند یا سنگ میزنند یاسنگ می اندازند یا سنگ دل اند یا نگاهشان سنگین مانده ام با این دل بلورین اینجا چه میکنم...!
اسفند 1391 دی 1391 مهر 1391 شهريور 1391 مرداد 1391 تير 1391 خرداد 1391 ارديبهشت 1391 فروردين 1391 AuthorsLinks
زنـــدگــیِ ِسیـــــــاه ِ مــــن
SpecificLinkDump
حمل ماینر از چین به ایران |